سید محمد صدرالدینسید محمد صدرالدین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه سن داره

پسری و دختری

نی نی جدید

سلام از این به بعد اینجا محل نوشتنی است برای دو تا نی نی زیبا یکی صدرالدین و دیگری نی نی جدید که هنوز معلوم نیست پسر یا دختر است ... به هر حال  الان هفت هفته است که صدرالدین لقب برادر بزرگ رو گرفته و از یکی یکدونه ای در اوومده ... مامی حالش مثل بهار شده یک روز خراب یک روز عالی .... نی نی جدید دوستت داریم .... فاصله سنی شد سه سال و نیم ... خوبه و خوشحالم ... الان یک چیزی بیشتر خوشحالم می کنه و اوون گفتن جیش از طرف صدرالدین هست .... انگار بدجوری به پنپی عادت کرده .... کتاب و داستان و شعر و حرف اصلا اثر نداره ... توی این حالم هی دعا می کنم صدرالدین هم حرف زدنش بهتر بشه هم جیش گفتنش ..... یکشنبه هفته اینده تولد سه سالگ...
25 دی 1392

کلمات

سلام امروز هوس کردم به پسرک چیبس بدم/ معمولا در مواقع خاص از این چیزها می خورد / ولی برایش پاپ کورن می خرم چون فکر می کنم ضررش از پفک و چیبس کمتر است ... نانگی = نارنگی  کایو = تاوی   شلوارش رو هم دو شب یاد گرفته خودش در بیاره  شب توی تخت خودش تا صبح می خوابه  جیشش هنوز توی شورتش هست  فرهنگ لغاتش هر روز بهتر میشه و فکر کنم تا تولدش خیلی خیلی بهتر بشه ... دو شنبه می رویم شمال ....
7 دی 1392

یلدا

سلام هدیه یلدای امسال پسرک رفتن به بلینک عبدو بود .... صدرالدین خیلی خیلی از بودن در سرزمین ادم های کوچک لذت برد .... شاید من و بابایی از اینهمه خوشحالیش بیشتر لذت بردیم ... قطار / اسب های چرخان / ماشین تک نفری و هواپیما اسباب بازی های مرود علاقه اقازاده بود که همه رو سوار شد .... شب خوبی بود ... مخصوصا با دونات کرمدار سحر .... بعدش هم غذای هاپی بیا و هاپی بای بای .... یلدا ی امسال را با تولد هزار روزگی پسرک یکجا گرفتیم ... به صرف بستنی هندوانه ای / میوه های چوبی / هندوانه انگری بردی و باسلوق و باقلوای چوبی ....و اجیل های مخصوص خودم ... پسرک وقتی انگری برد ها را می چسباندم تولد تولد می خواند توی توی ....... می دانید حرف ل...
3 دی 1392
1